جدول جو
جدول جو

معنی تخت شاهی - جستجوی لغت در جدول جو

تخت شاهی
(تَ)
ده کوچکی از دهستان رمشک در بخش کهنوج شهرستان جیرفت است که در صد و هشتاد و چهار هزارگزی جنوب خاوری کهنوج و هفت هزارگزی باختر راه مالرو رمشک به گابریک واقع است و 10 تن سکنه دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 8)
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

(تَ)
دهی از بخش میان کنگی در شهرستان زابل است که در بیست وچهارهزارگزی شمال ده دوست محمد و نزدیک مرز افغانستان قرار دارد. جلگه ای گرم و معتدل است و 898 تن سکنه دارد. آب آن از رود خانه هیرمند و محصول آن غلات و صیفی و پنبه و لبنیات است و شغل اهالی زراعت و گله داری و قالیچه و گلیم و کرباس بافی است. راه مالرو دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 8)
لغت نامه دهخدا
(خِ تِ)
عصای سلطنتی. (یادداشت بخط مؤلف) :
یکی خشت شاهی پر ماز و پیچ
بکف داشت وز رنج نابود هیچ.
اسدی
لغت نامه دهخدا
(تَ یَ / یِ)
پایۀ تخت. زیر تخت:
همه در زیر تخت پایۀ شاه
صف کشیدند چون ستاره و ماه.
نظامی.
پایه بر پایه، بردوید به بام
رفت تا تخت پایۀ بهرام.
نظامی.
گفتمش همسر تو سایۀ تست
تاج من خاک تخت پایۀ تست.
نظامی
لغت نامه دهخدا
دهی از بخش گوران شهرستان اسلام آباد غرب است که 800 تن سکنه دارد، (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 5)
لغت نامه دهخدا
تصویری از تخت گاه
تصویر تخت گاه
محل تخت، محل جلوس شاه، پایتخت
فرهنگ فارسی معین
تصویری از تخت شده
تصویر تخت شده
مستوي
دیکشنری فارسی به عربی
تصویری از تخت شده
تصویر تخت شده
Folded
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از تخت شده
تصویر تخت شده
plié
دیکشنری فارسی به فرانسوی
نام کوهی در سوادکوه
فرهنگ گویش مازندرانی
تصویری از تخت شده
تصویر تخت شده
złożony
دیکشنری فارسی به لهستانی
تصویری از تخت شده
تصویر تخت شده
מקופל
دیکشنری فارسی به عبری
تصویری از تخت شده
تصویر تخت شده
сложенный
دیکشنری فارسی به روسی
تصویری از تخت شده
تصویر تخت شده
موڑا ہوا
دیکشنری فارسی به اردو
تصویری از تخت شده
تصویر تخت شده
ভাঁজ করা
دیکشنری فارسی به بنگالی
تصویری از تخت شده
تصویر تخت شده
iliyokunjwa
دیکشنری فارسی به سواحیلی
تصویری از تخت شده
تصویر تخت شده
katlanmış
دیکشنری فارسی به ترکی استانبولی
تصویری از تخت شده
تصویر تخت شده
접힌
دیکشنری فارسی به کره ای
تصویری از تخت شده
تصویر تخت شده
折りたたまれた
دیکشنری فارسی به ژاپنی
تصویری از تخت شده
تصویر تخت شده
मुड़ा हुआ
دیکشنری فارسی به هندی
تصویری از تخت شده
تصویر تخت شده
折叠的
دیکشنری فارسی به چینی
تصویری از تخت شده
تصویر تخت شده
terlipat
دیکشنری فارسی به اندونزیایی
تصویری از تخت شده
تصویر تخت شده
พับ
دیکشنری فارسی به تایلندی
تصویری از تخت شده
تصویر تخت شده
gevouwen
دیکشنری فارسی به هلندی
تصویری از تخت شده
تصویر تخت شده
gefaltet
دیکشنری فارسی به آلمانی
تصویری از تخت شده
تصویر تخت شده
складений
دیکشنری فارسی به اوکراینی
تصویری از تخت شده
تصویر تخت شده
piegato
دیکشنری فارسی به ایتالیایی
تصویری از تخت شده
تصویر تخت شده
dobrado
دیکشنری فارسی به پرتغالی
تصویری از تخت شده
تصویر تخت شده
doblado
دیکشنری فارسی به اسپانیایی